مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم

ساخت وبلاگ

دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت

عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت

اینو گذاشتم به یادگار، شاید یه روزی دلتنگ موقعی بشی که من خیلی دوستت داشتم.

مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم...
ما را در سایت مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baran-e-sabz بازدید : 32 تاريخ : چهارشنبه 15 شهريور 1402 ساعت: 23:45

نه حسرت وصالش از دل به در توان کرد نه صبر در فراقش زین بیشتر توان کرد تا وقت بازگشتن چندی عزیز باشی یک چند از آن سر کو عزم سفر توان کرد گر بوسه‌ای توان زد یاقوت آن دو لب را یک عمر ازین تمنا خون در جگر مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم...ادامه مطلب
ما را در سایت مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baran-e-sabz بازدید : 258 تاريخ : يکشنبه 12 بهمن 1399 ساعت: 23:13

"چه حکایت از فراق‌ات که نداشتم ولیکن چو تو روی باز کردی در ماجرا ببستی" آمدم این را اینجا بگذارم ،که یادم نرود: "تا مست نباشی نبَری بار غم یار"  آمدم بگویم  که ،من قدر میدانم همراهی این همه سالها را ، مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم...ادامه مطلب
ما را در سایت مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baran-e-sabz بازدید : 306 تاريخ : چهارشنبه 14 آذر 1397 ساعت: 16:57

دلم بی وصل تو شادی مبیناد زدرد و محنت آزادی مبیناد
خراب آباد دل بی مقدم تو الهی هرگز آبادی مبیناد
+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و هشتم مهر ۱۳۹۲ساعت 12:44  توسط شادمانی بی سبب  | 
مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم...
ما را در سایت مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baran-e-sabz بازدید : 281 تاريخ : جمعه 21 مهر 1396 ساعت: 22:18

تا کجا میبردم خیال "او"....مرمر، گاهگداری همین جوری به پنجره نگاه می کند نه که منتظر آمدن کسی باشد می‌داند آمدنی نیست ...همین‌جوری نگاه می‌کند فقط ،...میدانی براي او، يك چيزي داري كه خيلي بزرگ است. بزرگتر از مهرباني ات، چيزي كه آرامش مي‌كند، شايد كم، اما عميق است. . آن هم اين فرصت نوشتن براي توست. تمام اين رابطه همين را براي او دارد. هرجور كه به اين رابطه نگاه مي‌كند مي‌بيند كه چه دوست دارد اينطور دست‌خوش تخيل باشد و پاش روي زمين نباشد. چون اصلاً هيچ جيز واقعي ميان ما نيست. چي هست؟ بودن تو واقعي نيست، حتا نبودنت. تصويرت، بوي تنت،پنجره‌ اتاقت،اندوهت، خوشي‌ات...میداند بی هیچ بهانه دوستت دارد...کاش این هشدار مدام دست از سرش بردارد، این دنگ دنگ ساعت ،اینکه مدام یادش می آورد ،که می رود...که این قاب که غارنشینش شده این‌روزها دارد، لولای درش می‌لنگد... + نوشته شده در  جمعه سوم آبان ۱۳۹۲ساعت 23:17  توسط شادمانی بی سبب  |  مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم...ادامه مطلب
ما را در سایت مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم دنبال می کنید

برچسب : امیدواری, نویسنده : baran-e-sabz بازدید : 345 تاريخ : جمعه 21 مهر 1396 ساعت: 22:18

حالا دیگر سالهاست که من در خلوت و خاموشی هر لحظه، تنها نام و نشان تو را میبینم....تمام سهم من هم از تو، همین شوق بی غایت و قاعده نوشتن و نوشته شدن است. پس دیگر مگو که ساعتی و زمانی، پاشنه دری و دلی را به لنگ می اندازد...مگر بین من و تو، ساعت و زمانیست؟ مگر نه اینکه تمام بود و نبود بین من و تو یک مجاز روشن تر از هر حقیقتیست؟ پس کدام ساعت و کدام روز خواهد توانست این قاب را از من و ما بگیرد....نه رویای من، نه... دیگر نه کتاب کهنه تقدیر و نه کژدم پیر تنهایی... دیگر کسی و صدایی، حتی لحظه ای و دمی، تو را از من نخواهد گرفت... حالا نزدیکتر بیا...بگذار باز عطر نفسهای تو را گریه نوش دمان تنهایی بی تو کنم...بگذار تمام شوم در تو....تمام ناتمام من.... + نوشته شده در  یکشنبه بیست و ششم آبان ۱۳۹۲ساعت 10:11  توسط شادمانی بی سبب  |  مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم...ادامه مطلب
ما را در سایت مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baran-e-sabz بازدید : 316 تاريخ : جمعه 21 مهر 1396 ساعت: 22:18

قصه قدیمی است رازهای خفته در دل من، عشق متین و پرحوصله ی تو و این یلدای همیشه منتظر....دلخوشیه قشنگیه اینکه هنوز هم یه قاب سفید اینجا هست که میتونه دلیل زنده بودن من باشه، که میون این همه خستگی و دلمردگی، یه جایی و یه کسی هست که هنوز یادش و صداش و امید به دیدارش ته دلت یه چیزی رو میلرزونه، مثل زخمه های ساز علیزاده و صدای استاد.... که تو اوج لرزش دل و دستت هنوز هم میگه: بزن آن پرده....اگر چند تو را سیم از این ساز گسسته....امسال هم قشنگی اگر در یلدا هست، از بودن تو در زندگی منه، مثل هر سال، چه بگم و چه نه، یادت باشه که "بر همانیم که بودیم و همان خواهد بود"..... پس بذار اولین فال یلدای امسالت را من باز کنم عزیز:خیال روی تو در هر طریق همره ماست/ نسیم موی تو پیوند جان آگه ماست.... + نوشته شده در  شنبه سی ام آذر ۱۳۹۲ساعت 11:8  توسط شادمانی بی سبب  |  مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم...ادامه مطلب
ما را در سایت مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baran-e-sabz بازدید : 307 تاريخ : جمعه 21 مهر 1396 ساعت: 22:18

 دلم برای از تو خواندن، از تو شنیدن بسیار تنگ می‌شود. با من حرف بزن!.گاهی بیشتر از یک ستاره  باش. کلمه باش. شعر باش. اتفاقِ  روزانه‌ ام باش...اصلا بیا چند نقطه باش، من باور میکنم که این چند نقطه ابتدای یک شعر بوده...هفتاد سال هم براین سالها بگذرد من یادم نمیرود، دخترکی که باقی مانده زخم خورده دلش را که چندان هم دندان گیر نبود،به تو باخت ،خواست که قصه اش معمولی ترین و ساده ترین ، داستان عاشقانه باشد،بماند ،آن روزها مثل آب از دستانم چکیدند و رفتند.حالا، زمزمه ام شده شعرسایه:ساقی به دست باش که این مست می پرستچون خم ز پا نشست و هنوزش خمار توستکاشکی از دورها برایم آوازی بخوانی و من گوش بسپرم و نمیرم. + نوشته شده در  سه شنبه هشتم بهمن ۱۳۹۲ساعت 13:52  توسط شادمانی بی سبب  |  مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم...ادامه مطلب
ما را در سایت مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baran-e-sabz بازدید : 319 تاريخ : جمعه 21 مهر 1396 ساعت: 22:18

 

هیچ ﺑﯿﺸﻪ ﺍﯼ ﺑﯽ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻧﯿﺴﺖ
ﺍﺯ ﻫﻢ ﺁﻏﻮﺷﯽ ﺑﺎ ﺑﺎﺩﻫﺎ
ﻭ ﻫﯿﭻ ﺟﻨﮕﻠﯽ
ﻋﺎﺷﻖ ﻧﺸﺪﻩ
ﻣﮕﺮ ﺑﺎ ﺑﻮﺳﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﺎﺭﺍﻥ

ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻨﻢ ...
ﮐﻪ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻡ
ﺩﺭ ﻫﻮﺍﯼ ﺗﻮ
ﺑﯽ ﺁﻧﮑﻪ ﺑﭙﯿﭽﺪ ... ﺩﺭ ﻧﻔﺲ ﻫﺎﯾﻢ .

احمد شاملو

+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و چهارم خرداد ۱۳۹۵ساعت 19:51  توسط شادمانی بی سبب  | 
مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم...
ما را در سایت مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baran-e-sabz بازدید : 268 تاريخ : جمعه 21 مهر 1396 ساعت: 22:18

 

گـر ز خیــال چهره ات عکس فتد به جــام می

مستی چشم مست تو مست کند پیاله را ........

 

پی نوشت:  تمام خوبرویان جمع گردند...... کسی که یادت از یادم بره نی ......

+ نوشته شده در  پنجشنبه سوم تیر ۱۳۹۵ساعت 19:47  توسط شادمانی بی سبب  | 
مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم...
ما را در سایت مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baran-e-sabz بازدید : 357 تاريخ : جمعه 21 مهر 1396 ساعت: 22:18